مرا پیوسته و هنوز
پرسشی هست
که آیا در انتهای خلقت
قهرمانِ سربلندِ داستان
خواهم بود؟
تو احتیاج همه ی دنیای منی ...
سپردمت به خدایی که من رو از تو متولد کرد
و در دامن تو پرورش داد
اللهم اشف کل مریض
پ.ن: دعا کنید برای شفای همه مادرها .
دعا کنید برای مادر عزیز و مریضم ...
یکی از بخش های مهم زندگی یک زن ، مادر بودنــِــــ .
شاید مهم ترینشـــــ
یه فرصت الهی . . .
یه امانت الهی . . .
و یه امتحان سخت . . .
و حالا این منمو دردهایی که لبخند روی لبهام میاره و صدای ضربان قلبی که زیباترین ضرباهنگِ برام
و تصویر مبهم پسرکی که از توی صفحه مانیتور ،فقط قدرت خدا رو به رخم میکشه . . .
شب و روز در من معجزه ای در حال رشدِ و من هر لحظه شاکرم از موهبتی که خودمو لایقش نمیدونم.
پ.ن: این لحظه ها روزی همه اونایی که آرزوشو دارن .
کاش دل نبندم به تصور اینکه من همیشه هستم و او همیشه هست
به چشم از دست رفتنی ها که به همه چیز نگاه کنم زندگی روال طبیعیشو طی میکنه
با خودم تکرار میکنم اونچه که در اختیار دارم موندنی نیست ...
حلالش موندنی نیست ،چه برسه حرامش
پ.ن: در حلالش حساب رسی است و در حرامش دوزخ
"خطبه 81 نهج البلاغه"
چیزی که از قدیم شنیدیم اینه که میگن گربه ها خیلی بی چشم و رو هستن
از اولین کسی که فرار میکنن همونیه که بهش محبت کرده
یه ضرب المثلی هم هست که میگن فلانی گربه ی کورِ ... یعنی نمک نشناسِ
و در مقابل سگ رو باوفا میدونن.میگن به سگ اگه غذا بدی تا آخر عمر در خونتو ول نمیکنه
بعضی ها هستن "دور از جون شما" عین گربه ن . تا از خدا چیزی میگیرن، فوری در میرن
یکی ازدلایلی که خدا دعاهامونو دیر مستجاب میکنه اینه که نمیخواد مثل گربه باشیم.
پ.ن: وَإِذا مَسَّ الإِنسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِهِ أَو قاعِدًا أَو قائِمًا
فَلَمّا كَشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَم يَدعُنا إِلىٰ ضُرٍّ مَسَّهُ ۚ
كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلمُسرِفينَ ما كانوا يَعمَلونَ
سوره یونس آیه 12
ما توی دنیا خلق نشدیم برای اینکه معلوم بشه بهشت میریم یا جهنم
ما مثل فرشته ها نیستیم که مجبور باشیم قرار بگیریم تو اون مرتبه ای که
خدا قرارمون میده ... خـدا به ما آزادی داده تا مرتبه ی بهشتمون رو خودمـون
انتخاب کنیم ... خودمون انتخاب کنیم کجای بهشت جامون باشه !!
و این آزادی اونقدر حقیقی و واقعیِ که گاهی ازش سوءاستفاده میکنیم
و نتیجه ش میشه رفتن به جهنم .
تو عزیزترین کریمی و عادل ترین قاضی
فتاحِ درهای بسته و نـــورِ راه های تاریک
صدایت که کنیم سمیــــع میشوی و مُجیب
و همان بصیری که بدیهایمان را نادیده میگیری
زیاد برایمان حلیم و صبــوری، با اینکه قادرترینــی
زود راضــــی میشــــوی و دیــر انــــتقام میــجویـــی
و مجیری .... پناه دهنده از هر آنچه می سوزانــدمان
خلاصه کــه تو برایمــان کافـــــی ایــــ . . . اگــــــر بدانیم
پ.ن: این شب ها خدا را با همه اسم هایش صدا بزن ...
تو از تصور خاکی نشین ما دوری
ان شا الله به حق فاطمه ی زمین و منصوره ی آسمان ها
از زیباترین تابلوی مسیر زندگیمون غافل نشیم
و بتونیم طبق فرمول فاطمی زندگی کنیم
امشب برای همه مبارک . . .
یکهو لابلای آیات قرآن چشمم خورد به داستانِ
حضرتِ موسی. همونجایی که قرار بود بره نزد فرعون.
خدا سفارش کرد که فرعون طغیان کرده، تـــــو کوتاه بیـا
نرم صحبت کن و مهربان باش.سفارش کرد که آدمِ بدِ داستان رو،
باهاش مهربانی کن... (سوره طه)
√آدم های اطرافمون که به بدی فرعون نیستن
√√ ما موظفیم به مهربانی کردن
√√√ این هم رزق امروزمون
√√√√ شاید اگر آدم صبوری بودم لازم نبود تو یه روز دوتا پست بذارم
باشد که پند گیریم . . .
میگفت اینکه تلاش کنی خوب باشی
و گاهی خودت رو مجبور کنی که خوب باشی
خیلییی بهتر از اینه که ذاتا آدم خوبی باشی!!
و من این روزها در تلاشم که آدم خوبی باشم
در جنگم با خودم،که بی خیال بدیها، خوبی کنم
و چه امتحانی سخت تر از این . . .
حقیقتا خیلی سخته گاهی، چشمهات رو ببندی
و شکستگی های دلت رو ندید بگیری و لبخند بزنی
اینقدر امتحانات بعد از ازدواج سخت و سنگینه
که گاهی آرزو میکنم کاش خونه بابا میموندم :(
البته جناب همسر تاکید دارن بجای پاک کردن صورت مساله
دنبال درست ترین جواب باشم :)
خلاصه که خیلی التماس دعا دارم
و البته سال مبارکی داشته باشید ان شا الله ... با تاخیر
چقدر این روزهای نبودنت،دل نگران خانه ی ابدیت هستم
اولین بار است که اینگونه دلشوره ی بعد از مرگ کسی را دارم
از اینکه نیستی غمگینم ،اما از اینکه نمیدانم آنجا در چه حالی غمگین ترم ...
خدایا مادربزرگم را با همه کم و کاستی هایش به دستهای بخشنده ت سپردم
پ.ن:
هر صبح و شام قافله ای از دعای خیر
در صحبت شمال و صبا می فرستمت
ای غایب از نظر که شدی همنشین دل
می گویمت دعا و ثنا می فرستمت
نام احمد
نام جمله انبياست
چون كه صد آيد ،
نود هم پيش ماست
پ.ن: السلام علیک یا رسول الله
رحمان: رحمت واسعه و کثیره "همه چیز رو شامل میشه"
رحیم: دوام رحمت "همیشگیِ"
√رحمت،مثلِ بارانِ که همواره در حالِ سرازیر شدنِ
اما یه عده ظرفِ خدادادیشون رو چپـــِ میکنن،
جوری زندگی میکنن که دیگه رحمتی توش باقی نمی مونه ... !!
روز قیامت،به اندازه ذرات کوچکی که وقتِ عبورِ آفتاب،
توی آسمون می بینیم،ازمون حسابرسی میکنن!
آیا توان این رو داریم که جوابگوی ریز اعمالمون باشیم؟!
√همه ی دنیا یک طرف
صبح بخیرهاش یک طرف . . .
چه خوش گفت که انشاالله، مَحرَمِ مُحرّم شویم . . .
√من برای عزای تو اشک میریزم
اما جز خودم و قلبم رو التیام نمیدم . . .
این روزها اگر بی رمق میشوی از جنگیدن برای محفوظ ماندن از بدیها
شدیدالقوی را صدا کن...همان که کافیست برایت.
بدان که نجات بخش تو از حوادث عزیز است و منعم
محسن است و مجمل ...
جبیره ای وقت هایی که میشکنند قلبی را
شکسته بندی و جبران کننده ی همه ی زخم ها
√یا جبار ...
√وقتی که رنج رو تبدیل به یک ضیافتِ باشکوهِ زندگی کنیم،
اونجاست که معجزه قدم به سمت ما برمیداره
تو ای بخشنده ی مهربان ...
مهربان که می گویمت یعنی مهربانی که هیچ کس به پای مهربانی اش نمیرسد
هیچ کس نمیتواند قد تو مرا دوست بدارد. حتی مادرم، حتی تر هم سرم ...
چیزهایی را که تو میدانی هیچ کسی نمی داند و تو با همه ی دانایی ات
نسبت به من، دوستم داری. تو با همه خطاهایم با من مهربانی. تو دوستم داری
و این آرامم میکند ...
تنبیه که میکنی، دوستم داری
تهدید که میکنی، دوستم داری
تلنگر که میزنی دوستم داری
حتی اشکم را که درمی آوری باز، دوستم داری
اصلا تو اگر دوستم نداشتی که من اینجا نبودم
آری ... تو دوستم داری و این آرامم میکند ...
دنیا و آخرت پشت و روی یک سکه هستن
ترک بردارد دلم
انارش را ببینی ...
پ.ن: رفته بودیم پابوس امام مهربانی ها
دستم که در دستش بود ازش خواستم این زندگی را ضمانت کند
زندگی با طعم بندگی را
همین ...
همیشه از اینکه وارد فاز جدی زندگی بشم میترسیدم. تا تونستم از مسئولیت
داشتن یه زندگی مستقل فرار کردم. اما بالاخره اوضاع اینجوری هم نباید میموند
چیزی رو که به خاطرش آفریده شده بودم رو نمیتونستم تنهایی بدست بیارم.
نمیشد یعنی ... چرا که همه عالم رو جفت جفت خلق کرده، و من تنها از
کجا میرفتم تا برسم به اونجایی که باید؟!!